دوشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۴

افتخار من، توانايي خلل ناپذيرم در گام برداشتن و حفظ تعادل در سنگلاخها نيست
و خم به ابرو نياوردن و زمين خوردن را انکار کردن.
آنچه مرا شادمان مي کند
آن است که رنج هيچ افتادن تا ابد نمي ماند.
از پس هر افتادني، برخاستني ست
منعطف،
شادمان،
اميدوار.
در پاي خراشي اگر مي ماند
و اشکي در چشم،
تاب تجديد شدني زانوانمان است
و تصوير فرداي روشن در چشمانمان
که چيره مي شود

بي هراس از زمين خوردني دوباره.


مناجات شبهاي قطب - باب دويم - اندر فوايد شناي قورباغه در استخر مردان جوان کاتوليک.