پنجشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۸۵

اینجا یه جاروبرقی صنعتی عظیم آوردن و افتادن به جون موکتها. خودش مایع شوینده میریزه و میسابه و خشک می کنه و ضد عفونی میکنه و اندازه صد تا گاو وحشی هم صدا می کنه. پا شده ام که زیر میز و صندلی رو تمیز کنه که تلفن زنگ میزنه و صاحب یه لهجه غلیظ هندی خودش رو معرفی میکنه: پارتیبان کملاسیکاران. تو زوزه های این جاروبرقی صنعتی با هزار جون کندن سعی می کنم هجی اسمش رو پیدا کنم. بعد از اینکه تقریبا همه جایگشتهای الفبا رو امتحان می کنم و عرق ریزان پاهامو یکی یکی بلند می کنم که زیر پام رو هم جارو کنن موفق می شم پروفایلش رو پیدا کنم. در همون حال آکروبات ازش می پرسم خوب حالا قضیه چیه؟ میگه به سرور نمیتونم وصل بشم. میگم کدوم سرور؟ با همون لهجه غلیظ میگه اوپیجارالاما - ها.
ای سگ تو روح هر چی مردم آزاره!