دوشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۵

اومدیم ساعت بیولوژیکمون رو که مث هر وقت دیگه ناکوکه و حدود هفت ساعت باید بکشیمش اینور تا به وقت خلایق خدا بخوابیم و پاشیم تنظیم کنیم. واسه اینکه چشممون گرم بشه و بدون درد و زحمت رسوب کنیم تو تختمون کتاب وودی آلن مرحمتی خانم المیرا رو برداشتیم و هنوز ورق نزده که ببینیم تا کجا رسیده بودیم چشممون به این حسن ختام مقدمه افتاد:

"در دنیا دو جور آدم وجود داره: آدمای خوب و آدمای بد. آدمای خوب شبا خیلی خوب میخوابن؛ اما آدمای بد... می‌دونین، اونا می‌دونن که از ساعتای شب استفاده‌های بهتری هم می‌شه کرد".
مث اینکه به ما نیومده موقع خواب کتاب بخونیم.