سنگدلم می خوانی
که در را چنان چفت می کنم
که روزن نوری هم از لای آن نتابد
نمی دانی که در جرز در و دیوار
این تکه پاره های جگر من است
که در را چنین محکم چفت نگاه می دارد.
که در را چنان چفت می کنم
که روزن نوری هم از لای آن نتابد
نمی دانی که در جرز در و دیوار
این تکه پاره های جگر من است
که در را چنین محکم چفت نگاه می دارد.