یکشنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۸

بعد از عمل بینیم گرفتگی شدید بینی داشتم، و قطره نازوفرینم هم دو روز بود که تموم شده بود.
اولین باری که بعد از دو روز همه مجاری تنفسیم باز شد - باز شدنی - چند ثانیه بعد از وقتی بود که بغل پامون اشک آور زده بودن. بعد از چند ثانیه دویدن در جهتی که تصادفا جهت نیروهای خودی از آب در اومد، خانمی بهم دستمال سرکه داد. نمی دونم تاثیر گاز اشک آور به تنهایی بود یا ترکیبش با سرکه، ولی من همونجا ایستادم، و با لبخندی به پهنای صورت از اینکه دوباره می تونم از بینی نفس بکشم خدا رو شکر گفتم.



پ.ن: ظهر تو خیابون انقلاب موقعی که داشتیم مثل وحشی ها می دویدیم - خیلی مطمئن نبودم داریم حمله می کنیم یا فرار - یکی از پشت سرم داد می زد: به طرف جنگل شروود!

یکشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۸

می هراسم. از وجب به وجب خانه پدری که هر چه می کوشم تا نگاهم را از چشمان پیرش بردارم اما به قلاب هزار رایحه سنگین سینه ام را پایین می کشد تا خاک، تا خاک بی عاطفه ملامتگر سنگ دلی که انگار وظیفه خود می داند به رخ کشیدن عمر هبا و هدرم را. هر گوشه کنار خانه چنان رنگ از آرزوهای دیگر محال خردی و جوانی دارد که تاب طنین زمزمه شان را دل فولاد هم کارگری نیست. طنین سهمگین این همه ملامت است گویی، که مجال نمی دهد تا بپرسم که آن کدام حکایت بوده که سردار فاتح پیرار را به جامه این تسلیم شده ستایشگر تقدیر بازآورده و آن کدام موج بوده که پاره کشتی دریاسالار را به هیبت عفن خزه بسته بی شکل بر ساحل باز افکنده. آنچه از دی بجای مانده سنگینی نفس است و سقفهای کوتاه، و بازویی که دیگر توانش نیست تا سقفهای کوتاه را به ضربتی چنان خرد کند تا شرم بر چهره سرنوشت نشیند. باش اما که تسبیح مدح سرنوشت هم نخواهم چرخاند. از فره هنوز آنقدر به یادگار دارم که بی مویه سهم خویش بپذیرم از آنچه سزا و ناسزا بر من رفته... سقفهای کوتاه را اما ای کاش مفری داشتم. نه بر تالار فخر و شوکت و پیروزی، که به آسمان بی سقف پر ستاره ای که پیش از من بود و باز هم خواهد بود.

چهارشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۸


I'm turning tricks, I'm getting fixed
I'm back on Boogie street.
I'd like to quit the business
But I'm in it, so to speak.
The thought of you is peaceful
And the file on you complete,
...



سه‌شنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۸


Comme une pierre que l'on jette
Dans l'eau vive d'un ruisseau
Et qui laisse derrière elle
Des milliers de ronds dans l'eau
Comme un manège de lune
Avec ses chevaux d'étoiles
Comme un anneau de Saturne,
Un ballon de carnaval,
Comme le chemin de ronde
Que font sans cesse les heures
Le voyage autour du monde
D'un tournesol dans sa fleur
Tu fais tourner de ton nom
Tous les moulins de mon coeur

Comme un écheveau de laine
Entre les mains d'un enfant
Ou les mots d'une rengaine
Pris dans les harpes du vent
Comme un tourbillon de neige,
Comme un vol de goélands,
Sur des forêts de Norvège,
Sur des moutons d'océan,
Comme le chemin de ronde
Que font sans cesse les heures
Le voyage autour du monde
D'un tournesol dans sa fleur
Tu fais tourner de ton nom
Tous les moulins de mon coeur

Ce jour-là près de la source
Dieu sait ce que tu m'as dit
Mais l'été finit sa course,
L'oiseau tomba de son nid
Et voilà que sur le sable
Nos pas s'effacent déjà
Et je suis seul à la table
Qui résonne sous mes doigts
Comme un tambourin qui pleure
Sous les gouttes de la pluie
Comme les chansons qui meurent
Aussitôt qu'on les oublie
Et les feuilles de l'automne
Rencontrent des ciels moins bleus
Et ton absence leur donne
La couleur de tes cheveux




What matters is that when it comes to action, who will pull the trigger. There one can tell a gigolo from a soldier.
I wont trust it no more. Not that it hurts, but I simply dont want it.