دوشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۵

مساله این نیست که بهتره رو هوش آدما حساب کرد، قضیه اینه که چاره ای جز جدی گرفتن هوش آدما نیست.

شنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۵



مرابه خانه ام ببر
اگرچه خانه خانه نیست...

پنجشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۵



دوست گرسنه پشمالوی اونور پنجره من در حالیکه جیره صبحش رو گرفته.

چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۵

ببینین، من نمیگم که زنها قابلیت انجام کاری ندارن. اتفاقا در مواردی تونستن جز هنرپیشگی و مورد جراحی های زیبایی واقع شدگی کارهای مهمی هم انجام بدن و حتی به مدارج دانشگاهی هم دست پیدا کنن. مساله راندمانه. بله، من هم میتونم یه خودرو بسازم که توانش از لامبورگینی بیشتر باشه ولی باید دید مصرف سوختش چقدره و به ازای چه ورودی اون توان رو تو خروجی بروز میده. یه زن هم میتونه تو کارش موفق باشه به شرطی که صب به صب با "تو میتونی عزیزم" و "از پسش بر میای" و "من به تو ایمان دارم" راهیش کنی و ظهر هم هفتاد بار بهش تلفن کنی و خاطر نشان کنی که "آره عزیزم، تو هیکلت خوبه" و "اصلا هم چاق نشدی" و "خیلی هم هات هستی و غلط کرده هر کی چشاش چار تا نشه وقتی میبیندت" و "تو باشعورترین آدم دنیایی" و تازه عصر که میاد بذاری با بدگویی پشت سر همکارش و اینکه رئیسش چه آدم نمک نشناس پر مدعاییه و اینکه چقدر تحت فشار بوده و چقدر زندگی تو دنیای بی رحم مردا سخته و اینکه اون یکی همکارش رنگ موهاش رو کاهی جلف کرده و اون یکی پدرسوخته یه جفت کفش عین کفش هفته پیش من خریده خودش رو سبک کنه و شب هم قشوش کنی تا صب که دوباره روز از نو روزی از نو. تازه این هم در شرایطیه که اوضاع اضطراری نباشه و هورمونها چیزی رو دستکاری نکرده باشن. اونجوری تنها کاری که ممکنه کمک کنه توکل به ابولفضل و ائمه اطهاره که یه هفته رو به خیر و خوشی بگذرونه تا دوباره روتین فوق الذکر سر جاش برگرده.
میبینین؟ زنها میتونن موفق باشن، باید راه موفق کردنشون رو بلد باشین.

سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۵

مهندس مثل کسیه که تو دل کوه تونل میکنه و پیش میره. با هر ضربه کلنگش قسمتی از دل کوه کنده میشه که به کار یکی میاد: صنعت چاپ و نشر به درد سیاسیون میخوره و باهاش دموکراسی میسازن. میکروسکوپ به درد پزشکها میخوره و باهاش میکروب رو کشف میکنن که تا سالها سرشون گرم باشه. موتور بخار به درد تاجرا میخوره و بازرگانی رو تو کوه و صحرا و اقیانوس گسترش میده و برای سر و سامون دادن کاراشون هم مدیرا سرشون گرم میشه. رادیو و تلویزیون و سینما آدمای بیکار بی هنر رو به نون و نوایی میرسونه که سازشون رو کوک کنن و بزن و برقصشون رو راه بندازن و فیلم پر کنن. این وسط اما مهندسا بدون توجه به هیاهوی دور و برشون همچنان تو دل تاریکی جهل بشری تونل میکنن و پیش میرن.
داشتم فکر می کردم چقدر عجیب که بین همه جانداران فقط انسان اینقدر تکامل پیدا کرده، و اینکه چقدر جالب میشد اگه گونه دیگری هم به اندازه انسان تکامل پیدا می کرد که این دو گونه بتونن با هم تعامل داشته باشن و اونوقت چه رفتارهای اجتماعی ای پیچیده ای بینشون به وجود میومد، که یهو یادم افتاد که زنان هم تکامل قابل قبولی داشته اند، اونقدری که الان تو همه خونه ها یکی دوتا ازشون پیدا میشه و میتونن با انسانها تعامل داشته باشن. درسته که گونه مستقلی نیستن و برای بقا به وجود انسان احتیاج دارن، ولی به هر حال در رفتارهای اجتماعی ما دخیل هستن. از اینکه بشریت تنها نیست خوشحال شدم.
جان من خبر معاون وزیر دفاع سابق رو ببینین:
"" علیرضا عسگری۶۳ساله نیست و ۱۰نفر را به همراه خود نبرده است. دو همسر، فرزندانش، پدرش و برادرش همه در ایران هستند.

آخه دو همسر؟ حد اقل مینوشتین خانواده، اهل و عیال، منزل، یه چیزی که ضمیر شمارشیش ماست مالی بشه!

یکشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۵

چه دور
چه دور از دسترس است
افریقا

سه‌شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۵


While answering to an MRI questionnaire:
- Do you have claustrophobia?
- What's that?
- Are you afraid of closed or narrow places?
- Not if you bastards have not put something scary in there.