سه‌شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۵

گل گلدون من شکسته در باد
تو بیا تا دلم نکرده فریاد...

امروز داشتم به متن این ترانه - که تقریبا همه مون ازش خاطره های آنچنانی داریم و وقتایی هم که شکممون سیر میشه و یاد عشقای نوجوونی میفتیم زیر لب زمزمه می کنیم - فکر می کردم. انصافا عجب چیز بی معنی‌ایه! حداقل من یکی نمی‌فهمم یعنی چی! آخه جان من، "اما گل مهتاب از برکه های خواب بالا نمیره" یعنی چی؟ اگه قرار بوده استعاره باشه وجه شبه کجا رفته؟ "اگه باد از سر زلف تو نگذره من میرم گم میشم تو جنگل خواب" یعنی چی؟ چرا وقتی باد نیاد دلبر میگیره میخوابه؟ شاعر میخواسته دلبر رو به خروس بادنمای روی شیروونی تشبیه کنه؟ بعدش به یکی دو تا ترانه مشهور دیگه فکر کردم و به نظرم رسید کلا وضع همینه. مثلا این "یار دبستانی" هم از این یکی بدتره. "دشت بی فرهنگی ما/ هرزه تموم علفاش/ خوب اگه خوب/ بد اگه بد/ مرده دلای آدماش" یعنی چی؟ خوب معلومه که دشت بی فرهنگی توش پر گل و سنبل و نعناع و ریحون و شمبلیله نیست. اون خوب اگه خوب/ بد اگه بدش چیه اون وسط؟ شاید هم عقل ناقص من نمی رسه. یه مشت کلمه قلمبه سلمبه و یا لطیف و رومانتیک رو پشت سر هم ردیف کردن و فقط به قافیه فکر کردن که نشد کار آخه!