سه‌شنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۴

هاي، اوزيماندياس پير!
با دستهاي پهن و زانوهاي چرك
كوله ات را براي چه بر مي داري،
تويي كه همه چيزت را پيش از اين جا گذاشته اي؟