یکشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۳

آلبالو ها را روي ميز مي گذارم
آرد و شکر را
کاسه بزرگ چوبي را
مي خواهم کيک درست کنم
خاطره هايم را از روي ميز بر مي دارم
جا براي تخم مرغها نيست.

کيک داغ را لبه پنجره مي گذارم
خاطره ها از پنجره هجوم مي آورند
کيک و پنجره را پاک مي کنم.

من مانده ام و پوسته تخم مرغها،
با خانه اي بي کيک و بي پنجره.