شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۹۷

شاید اگر در کاباره ای می دیدمش
چند شاتی مهمانش میکردم.

آن روز ولی او سرباز بود
و من هم.
و او شلیک کرد
و من هم.
و او مرد
و من زنده ماندم.

شاید او هم به ارتش آمده بود
چون کار دیگری نداشت، مثل من
و به این ترتیب ما دشمن شدیم.

آری،
جنگ جای غریبی ست.
آدمی را در آن میکشی
که اگر در کاباره ای دیده بودی‌اش
چند شاتی هم، مهمانش میکردی.

-توماس هاردی

پنجشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۹۷


آخـر کـار زندگـی نیــسـت بـه غـیــر انفعـال
رفت شباب و این زمان، قد دوتاست زندگی
دل به زبان نمی‌رسد، لب به فغان نمی‌رسد
کس به نشان نمی‌رسد، تیر خطاست زندگی


- بیدل