دوشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۶

الاغ سرکش پیر پربیراه هم نمی گه.
باید بیشتر کار کنم.

جمعه، آذر ۰۲، ۱۳۸۶

فکر می کنم آدم عاقل کسی نیست که از پس هر موقعیتی بر بیاد.
آدم عاقل کسیه که از قرار گرفتن تو موقعیتهایی که می دونه از پسشون بر نمیاد اجتناب کنه.
و البته به نظر می رسه که خوب باید بدونه که از پس چی بر میاد و از پس چی بر نمیاد.

چهارشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۶


How exciting my job is


My supervisor at work.

جمعه، آبان ۲۵، ۱۳۸۶

توی digg.com خبر برداشته شدن اسم ایران از توی لیست کشورها تو صفحه ثبت نام یاهو و هات میل اومده. نظر بعضی از خواننده هاش جالبه:


- Lucky Iran, if only we all could be so lucky to have crappy services removed from our exposure.
- Who cares? Hotmail and Yahoo mail suck anyway.
- No Yahoo! or Hotmail? Only Gmail? They can't be THAT lucky.
- Lucky Iran....yeesh..
- ghey. Doesn't matter as long as Iran has access to PS2's and PS3's.

آقا جان، من یه چیزی رو نمی فهمم.
طرف پنجاه سالشه، جای مهر رو پیشونیش مونده، بعد که ازش می پرسن خدا رو چه جوری عبادت می کنی می گه مثل یه بچه. پاک و خالص.
خوب پدر جان! پنجاه سال از خدا عمر گرفتی! اگه قرار باشه مث یه بچه عبادت کنی فایده اش چی بوده؟ افتخار می کنی که پنجاه سال گذشته و تو فهم و شعورت آب از آب تکون نخورده؟ عمر هدر رفته که افتخار نداره!
آقایان! صداقت بچه گانه هنر نیست. شور کودکانه مال بچه هاست. هدف زندگی رشده. خوشبخت کسیه که صداقت بالغانه داشته باشه. شور و شوق زندگی تو بلوغ فوران می کنه. اگه میخوای تا ابد دودستی بچسبی به گهواره ات بچسب،‌ولی حداقل دیگه بقیه رو به این کار تشویق نکن!

پنجشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۶

تو مسابقات بیلیارد شرکت یه بطری شراب قرمز بردم. امروز که رفتم سر کار دیدم رو برد اسم برنده ها رو نوشتن و یکی جلوی اسم من علامت تعجب گذاشته. با این اسم من بهش حق دادم که از خودش پرسیده باشه شراب به چه درد این یارو میخوره. یاد فردریک شاموخ خوشابیان افتادم که تو قرعه کشی بانک تجارت برنده جایزه سفر به عتبات عالیات شده بود.
یه کیسه گنده دونه پرنده داشتم که از وقتی اومدم خونه جدید گوشه انباری مونده بود و پروانه هم زده بود و کلا تا بفهمم قضیه چیه مدتی بود که خونه ام پر این پروانه - شب پره های قهوه ای و خاکستری شده بود. کارم این شده بود که تا یکیشون رو می دیدم که داره پرواز می کنه می گرفتم و از در مینداختمش بیرون. الگوی رنگی این پروانه ها خیلی شبیه الگوی پارکت خونه است، و واسه همین من خیلی وقتا مطمئن نبودم که واقعا گرفتمش یا نه. اگه هم مشتم رو باز می کردم که ببینم گرفتمش یا نه مث این بود که بخوام کبریت روشن کنم که ببینم کبریته سالمه یا نه. در نتیجه خیلی وقتا که فکر می کردم گرفتمش در واقع نگرفته بودمش. خلاصه اینکه این همسایه بغلی تا الان چند بار تو راهرو منو دیده که در خونه رو باز کردم و مشتم رو تو هوا باز کردم - مث اینا که میخوان ببینن داره بارون میاد یا نه - و دستم رو تکون دادم و رفتم تو، و از شانس من حتی یکی از دفعاتی هم که اون شاهد قضیه بوده از تو مشتم پروانه ای بیرون نیومده. نمی دونم پیش خودش چی در باره من فکر می کنه ولی متوجه شدم وقتایی که تو آسانسور با همیم سعی می کنه تا جای ممکن ازم فاصله بگیره.
دارم با میم پ ۳ خونم تو خیابون موزیک خوب گوش می دم و تا سرحد مرگ خرکیفم. میرم تو یکی از این قهوه فروشی های زنجیره ای تا روزم رو شروع کنم. همینجوری که تو صف هستم به اینجای موزیک می رسه که می گه


But in the town, it was well known
When they got home at night, their fat and
Psychopathic wives would thrash them
Within inches of their lives.


از پروندن اصطلاح psychopathic wives تو شعر واترز نیشم تا بناگوش وا شده که خانوم بسیار بد اخلاق قهوه فروش داد میزنه next ! قیافه اخموش رو که می بینم فکر می کنم که اگه یه چیزی بگه که من نشنوم حتما دعوام می کنه. میم پ ۳ خون رو از گوشم در میارم و تندی سفارشم رو میدم که به بقیه آهنگم برسم ولی وقتی دوباره میذارم تو گوشم دیگه اون تیکه اش تموم شده. چیز مهمی نیست، ولی اول صبحی عیشمون یه کمی منقض شده.


ساندویچ سوسیسش هم تموم شده بود پدرسگ.

چهارشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۶


Hello.
Is there anybody in there?
Just nod if you can hear me.
Is there anyone home?

Come on, now.
I hear you're feeling down.
Well I can ease your pain,
Get you on your feet again.

Relax.
I need some information first.
Just the basic facts:
Can you show me where it hurts?

There is no pain, you are receding.
A distant ships smoke on the horizon.
You are only coming through in waves.
Your lips move but I cant hear what youre sayin.
When I was a child I had a fever.
My hands felt just like two balloons.
Now I got that feeling once again.
I cant explain, you would not understand.
This is not how I am.
I have become comfortably numb.


Ok.
Just a little pinprick.
There'll be no more --aaaaaahhhhh!
But you may feel a little sick.

Can you stand up?
I do believe its working. good.
That'll keep you going for the show.
Come on its time to go.

There is no pain, you are receding.
A distant ships smoke on the horizon.
You are only coming through in waves.
Your lips move but I cant hear what youre sayin.
When I was a child I caught a fleeting glimpse,
Out of the corner of my eye.
I turned to look but it was gone.
I cannot put my finger on it now.
The child is grown, the dream is gone.
I have become comfortably numb.



Pink Floyd: Comfortably Numb

دوشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۶


Run Ozimandias
Run for your life
Like you always have been, grandpa.

دوشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۶

یه چیزی تو خونه ام شارژش داره تموم میشه، هر ده دقیقه یه بار بوق بوق می کنه. تا بیام ببینم صداش از کجا میاد رفته تا ده دقیقه بعد. همه چیزای ممکن رو هم نگاه کردم، تنها چیزی که شارژش داره خالی می شه خمیر دندونمه که اونم فردا صب از داروخانه می گیرم.

اینجا تقریبا همه اجاقها برقی هستن، و این یعنی اینکه اگه نصفه شب به سرت بزنه یه سیگار بگیرونی باید شال و کلاه کنی و تا یه سوپر مارکت پیاده گز کنی. البته اجاق من شعله راس راسی داره ولی خوب خیلی به حل مساله کمک نمی کنه چون من تقریبا سیگار نمی کشم.

دیشب هم یه فیلم خوب دیدم. اگه هنرمند بودم الان در باره اش قلم فرسایی می کردم و نقد روشنفکرانه ای تحویل می دادم ولی خوب هنرمند نیستم. خلاصه اش این بود که یه نفر می خواست با پارتنرش به هم بزنه و بره با یکی دیگه دوست بشه و این وسط هی میفتاد زیر مترو. آخرش رفت خونه یکی و دیوار خونه طرف رو سوراخ کرد و رفت از تو سوراخ دستش رو کرد تو و یه تیکه کیک از یه خونه ای که از توش صدای موسیقی میومد برداشت. آخرش هم سوار اتوبوسش کردن و وسط کوه پیاده شد. اول فیلم رو ندیدم چون داشتم دنبال عینکم می گشتم ولی اسمش فیلمش The Bothersome Man ( یا به زبان اصلی Den Brysomme Mannen ) بود.

یکشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۶


When youre one of the few to land on your feet
What do you do to make ends meet?
Teach
Make them mad, make them sad, make them add two and two
Make them me, make them you, make them do what you want them to
Make them laugh, make them cry, make them lie down and die



Pink Floyd: One of the Few